CREATIVITY‌ :.

خلاقیت و نوآوری

CREATIVITY‌ :.

خلاقیت و نوآوری

برنده کیست ، بازنده کیست

 

 

برنده کیست ، بازنده کیست ؟

از دیدگاه  سیدنی جی. هریس

برنده، بیش از بازنده کار انجام می دهد، و در انتها باز هم وقت دارد.
بازنده، همیشه «آنقدر گرفتار» است که نمی تواند به کارهای ضروری بپردازد.

وقتی برنده ای مرتکب اشتباه می شود، می گوید «اشتباه کردم»
وقتی بازنده ای مرتکب اشتباه می شود، می گوید «تقصیر من نبود»

برنده متعهّد می‌شود .

 بازنده وعده می‌دهد.

برنده به بررسی دقیق یک مشکل می‌پردازد.

بازنده از کنار مشکل می‌گذرد و آن را حل نشده، رها می‌کند.

برنده می‌گوید:  باید راه بهتری هم وجود داشته‌باشد.

بازنده می‌گوید:  تا بوده همین بوده و تا هست همین است.

برنده ارزیابی درستی از تواناییهای خود داشته و هوشمندانه، از ناتوانیهای خود، آگاه است.

بازنده از تواناییها و ناتوانیهای واقعی خود بی‌خبر است.

برنده مشکلی بزرگ را انتخاب و آن را به اجزای کوچکتر تفکیک می‌کند تا حلّ آن، آسان شود.

بازنده مشکلات کوچک را آن‌چنان به‌هم می‌آمیزد که دیگر قابل حل شدن نیست.

برنده می‌داند که اگر به مردم فرصت داده‌شود، مهربان خواهند بود.

بازنده احساس می‌کند که اگر به مردم فرصت داده‌شود، نامهربان خواهند شد.

برنده ثروت‌اندوزی را وسیله‌ای برای لذّت‌بردن از زندگی می‌داند.

بازنده مال‌اندوزی را هدف خود قرار می‌دهد.

برنده در وجود یک آدم بد، خوبیها را می‌جوید.

بازنده در وجود یک انسان خوب، بدیها را می‌جوید.

برنده می‌داند که چگونه می‌توان جدّی بود، بی‌آنکه خشک و رسمی باشد.

بازنده غالباً خشک و رسمی است، زیرا فاقد توانایی جدّی بودن است.

برنده دیگران را نکوهش می‌کند، ولی آنان را می‌بخشد.

بازنده چنان بُزدل است که قادر به نکوهش دیگران نیست و چنان حقیر است که قادر به بخشیدن دیگران هم نیست.

برنده می‌گوید:  بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم.

بازنده می‌گوید:  هیچ کس راه حلّی نمی‌داند.

برنده تمرکز حواس دارد .

  بازنده پریشان حواس است.

برنده نسبت به فضای اطراف خود حسّاس است.

  بازنده فقط نسبت به احساسات خود حسّاس است.

برنده در هر شرایطی که قرار بگیرد آرامش و تعادل خود را حفظ می‌کند.

 بازنده اگر از دیگران عقب بماند، تند وخشن می‌شود و اگر جلوتر از دیگران باشد، بی‌احتیاطی می‌کند.

برنده سعی می‌کند رفتارهای خود را براساس نتایج منطقی آنها قضاوت کند و رفتارهای دیگران را بر اساس قصد و نیت آنها ارزیابی کند.

 بازنده رفتارهای خود را بر اساس قصد ونیت خویش و رفتارهای دیگران را بر اساس نتایج آنها ارزیابی می‌کند

برنده در مقابل افراد قدرتمند و ناتوان، یکسان عمل می‌کند.

 بازنده به تملّق قدرتمندان پرداخته، ضعفا را تحقیر می‌کند.

برنده می‌خواهد مورد اعتماد دیگران باشد، امّا ذهنش را درگیر آن نمی‌کند.

بازنده برای رسیدن به این اهداف، دست به هرکاری می‌زند امّا سرانجام با شکست روبه رو می‌شود و به هدفش نمی‌رسد.

برنده، می داند به خاطر چه چیزی پیکارکند، و بر سر چه چیزی توافق و سازش نماید.
بازنده، آن جا که نباید سازش می کند، و به خاطر چیزی که ارزش ندارد، مبارزه می کند.

برنده، با جبران اشتباهش تأسف و پشیمانی خود را نشان می دهد.
بازنده، می گوید «متأسفم»، اما در آینده اشتباه خود را تکرار می کند.

برنده، گوش می دهد.
بازنده، فقط منتظر رسیدن نوبت خود، برای حرف زدن است.

برنده، به افراد برتر از خود احترام می گذارد، و سعی می کند تا از آنان چیزی بیاموزد.
بازنده، از افراد برتر از خود نفرت داشته، و در پی یافتن نقاط ضعف آنان است.

برنده، گام های متعادلی دارد.
بازنده، دو نوع سرعت دارد، یا خیلی تند و یا خیلی کند.

برنده، می داند که گاهی اوقات پیروزی به بهای بسیار گرانی بدست می آید.
بازنده، بسیار مشتاق برنده شدن است، در جایی که نه قادر به برنده شدن و نه حفظ آن است.

برنده، مشکلی بزرگ را انتخاب می کند، و آن را به اجزای کوچکتر تفکیک می کند، تا حل آن آسان گردد.
بازنده، مشکلات کوچک را آنچنان به هم می آمیزد، که دیگر قابل حل شدن نیستند.

برنده، از اشتباهات خود درس می گیرد.
بازنده، از ترس مرتکب شدن اشتباه، یاد گرفته که اقدام به هیچ کاری نکند.

برنده، ترجیح می دهد که خود را مسئول شکست هایش بداند، و نه دیگران را.

بازنده، شکست های خود را ناشی از تبعیض یا سیاست می داند.

برنده، معتقد است، ما با کارهای درست و اشتباه خود، سرنوشت خویش را تعیین می کنیم.

بازنده، به قضا و قدر اعتقاد دارد.
برنده،سعی‌می‌کند رفتارهای خود را براساس نتایج آنها قضاوت‌کند، ورفتارهای دیگران را، براساس قصدونیت آنها ارزیابی کند.
بازنده، رفتارهای خود را بر اساس قصد و نیت خویش و رفتارهای دیگران را بر اساس نتایج آنها ارزیابی می کند.

برنده، پس از بیان نکته اصلی مورد نظرش، لب از سخن فرو می بندد.
بازنده، آنقدر به صحبت ادامه می دهد، که نکته اصلی را فراموش می کند.

برنده، حتی زمانی که دیگران وی را به عنوان یک خبره می شناسند، می داند که هنوز خیلی چیزها را نمی داند.
بازنده، می خواهد که دیگران او را یک خبره بدانند، و این نکته که « بسیار کم می دانم» را هنوز نیاموخته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد